عمومی

علمی- هوانوردی- نظامی-اقتصادی

عمومی

علمی- هوانوردی- نظامی-اقتصادی

Phoenix AIM-54

 

 Phoenix  AIM-54




[size=109]AIM-54 Phoenix (فونیکس) یک موشک بسیار دوربرد هوا به هوا محسوب می‎‏شود که منحصرن در خدمت نیروی دریایی ایالات متحده بوده است و اکنون تنها کاربر آن، نیروی هوایی ایران می‏باشد. این موشک، منحصرن توسط جنگنده‏های F-14 Tomcat قابل استفاده می‎باشد.

طراحی فونیکس به اواخر دههء 1960 باز می‏گردد. در آن زمان، نیروی دریایی ایالات متحده پروژهء ساخت هواپیمای F6D Missileer و موشکهای دوربرد هوا به هوای AAM-N-10 Eagle را لغو نموده بود. بدین جهت، کمپانی هیوز اقدام به طراحی یک موشک جدید هوا به هوای بسیار دوربرد،بر اساس موشک AAM-N-11، و یک رادار کنترل آتش به نام AN/AWG-9 نمود. تکنولوژی به کار گرفته شده در طراحی موشک و سیستم کنترل آتش جدید، پیشتر توسط موشک AIM-47 Falcon و رادار کنترل آتش AN/ASG-18 در جنگندهء YF-12A به کار گرفته شده بود.

ترکیب دو سامانهء فونیکس و AWG-9، در ابتدا قرار بود بر روی جنگندهء F-111B که مخصوص نیروی دریایی ساخته شده بود، نصب شوند. در آن زمان، طبق برنامه، قرار بود F-111B به عنوان جنگندهء برتری هوایی و همچنین رهگیر دوربرد عمل نماید.
به تاریخ ژوئن 1963، موشک AAM-N-11 مجددن طراحی شدن و این بار به نام AIM-54A معرفی گشت. برنامهء آزمونهای پروازی موشک نمونهء XAIM-54A به سال 1965 آغاز گشتند و اولین رهگیری هدایت شده و انجام شکار توسط موشک، با موفقیت به تاریخ سپتامبر 1966 انجام شد.

هنگامی که برنامه‏های آزمایش موشک فونیکس در جریان بود، پروژهء ساخت F-111B برای همیشه لغو شد و به همین دلیل، موشک AIM-54 و رادار AN/AWG-9 با هواپیمای جدید F-14 Tomcat یکپارچه شدند که برای انجام همان نقش هواپیمای F-111B جهت نیروی دریایی ساخته شده بود.

اولین سری تولید از موشکهای AIM-54A به سال 1973 تحویل نیروی دریایی ایالات متحده گشتند و به سال 1974 در اختیار اولین اسکادران عملیاتی F-14A متعلق به نیروی دریایی ایالات متحده قرار گرفتند. اولین سری از موشکهای AIM-54A سفارش ایران نیز به سال 1976 در اختیار اولین یگان دفاع هوایی نیروی هوایی شاهنشاهی ایران واقع در پایگاه یکم شکاری مهرآباد تهران قرار گرفتند.

یک جنگندهء F-14A/B قادر است تا 6 موشک فونیکس را به طور مجزا در پرتابگرهای ویژهء LAU-9A/A و یک F-14D نیز تا 6 موشک را در پرتابگرهای LAU-132/A حمل کند.

 
 
 
AIM-54A  



رادار کنترل آتش بسیار قدرتمند AN/AWG-9 از تکنیک TWS یا رادار پالس – داپلر بهره می‏گیرد. (Track While Scan = رهگیری به هنگام جستجو) بدین روش، تا مشخصات دقیق 24 هدف هوایی به طور جداگانه در فاصله‏ای تا 240 کیلومتر (130 ناتیکال مایل) در صفحهء رادار ثبت می‏گ. بدین جهت یک شکاری F-14 به راحتی قادر می‎شود تا 6 هدف را به طور جداگانه و همزمان توسط موشکهای فونیکس منهدم نماید.

وقتی یک موشک AIM-54A پرتاب می‎شود، پیشرانهء آن که به نام MXU-647/B شناخته می‎شود و با سوخت جامد MK47 یا MK60 کار می‏کند، روشن شده و موشک را فورن به سرعت بالای 4 ماخ می‏رساند. تا میانهء مسیر، سیستم هدایت‏پذیری بسیار پیشرفتهء موشک که AN/DSQ-26 نام داردصورت خودکار، موشک را به سمت هدف می‏راند، پس از آن، مختصات دقیق هدف، به روش هدفیابی نیمه فعال راداری، توسط رادار AWG-9 به موشک ارسال شده و مسیر پرواز موشک، تصحیح می‎شود.

 
AIM-54A در حال پرواز به سمت هدف



رادار کنترل آتش، به صورت متناوب، هدفی را که موشک به سمت آن ارسال شده است، در صفحهء رادار نورانی می‏کند. برای اهداف بسیار دور، موشک به جهت کاهش پسا، در ارتفاعی بسیار بالا پرواز می‏کند، و بدین طریق AIM-54A قادر می‏شود اهدافی را که خط سیر آنها به سمت موشک باشد، به راحتی در فواصل بیش از 135 کیلومتر (72.5 ناتیکال مایل) مورد اصابت قرار دهد.

در فاصلهء 18200 متری از هدف، فونیکس، سامانهء رادار داخلی خود را جهت آشیانه‏یابی فعال، و ایجاد حداکثر دقت در اصابت، به کار می‏اندازد. حداقل فاصله برای شلیک موشک، 3.7 کیلومتر می‏باشد؛ زیرا این فاصله‏ای است که سیستم هدفیاب فعال راداری داخل خود موشک، شروع به کار می‏کند.

سرجنگی بسیار قدرتمند 60 کیلوگرمی (132 پوند) از نوع MK 82، به شکل ترکشی چند تکه شونده، طراحی شده است. سرجنگی یا به وسیلهء فیوز مجاورتی داخل موشک که به رادار MK 334 متصل است، منفجر می‎شود، یا به وسیلهء سامانهء حساس به حرارت و یا به وسیلهء فیوز ضربه‏


گونه‏های غیرعملیاتی مختلفی از موشک AIM-54A وجود دارد:
[size=109]* موشک ATM-54A یکی از این گونه‏های می‏باشد که سرجنگی ندارد و برای شلیکهای آزمایشی استفاده می‏شود.

* موشک CATM-54A نوعی است که برای شلیک به کار نمی‏رود و تنها برای تمرین قفل بر روی اهداف به کار می‏رود.

* موشک DATM-54A یک موشک کاملن مشقی است و سامانه‏ای در آن وجود ندارد. این موشک، برای آزمایش حمل و نصب پرسنل زمینی موشک به کار برده می‎شود.

* موشک AEM-54A گونه‏ای مجهز به یک فاصله‏‎یاب الکترونیکی بسیار دقیق است و برای منظورهای آزمایشی یا ارزیابی به کار برده می‎شود.



[size=142]AIM-54B
موشک AIM-54B بر اساس همان مدل A طراحی شده است، اما دچار تغییراتی شده است تا ساخت آن، آسانتر شود. از جملهء این تغییرات، استفاده از ورقه‏های فلزی به جای شبکه‏ء توری شکل در بالچه‏ها و سطوح کنترلی موشک می‏باش
برخی منابع نظامی اعتقاد دارند که تولید AIM-54B از سال 1977 آغاز شده است، در حالی که برخی دیگر می‏گویند در آن سال، هنوز تولید انبوه آن آغاز نشده بود. آنچه باورپذیر به نظر می‏رسد این است که تا سال 2006، نیروی دریایی موشکهای AIM-54A را در خدمت باقی داشت، درالی که هیچ موشک نوع B در خدمت نبوده است. احتمال دیگر این است که AIM-54B نوعی بهینه شده از همان AIM-54A می‏باشد که باز هم با همان نام A عرضه شده است. گونه‏های ATM-54B و AEM-54B نیز رسمن برای ماموریتهای تمرینی ساخته شده‏اند و نمونهء فاصله‏یاب تمرینی AIM-54B نیز جداگانه ساخته شده است.  


[size=142]AIM-54C
به سال 1977، طراحی نوع بهبودیافته و پیشرفته شدهء فونیکس به نام AIM-54C آغاز شد. در طراحی موشک AIM-54C به طور کامل از سامانهء دیجیتال هدایت کنندهء WGU-11/B و کنترل کنندهء سطوح متحرک WCU-7/B بهره گرفته شده است.
در نوع C از یک پردازندهء دیجیتال 16 بیتی قابل برنامه‏ریزی استفاده شده است و خلبان خودکار، وظیفهء سیستم ناوبری اینرسیایی را نیز به انجام می‏رساند.

یک مورد بسیار مهم از جزئیات AIM-54C، مقاومت آن در برابر اقدامات متقابل الکترونیکی دشمن است که این امر با استفاده از سامانهء بهبود یافته و بسیار پیشرفته شدهء ضدضدعمل‏الکترونیک (ECCM) به انجام می‏‎رسید. مورد دیگر، بهبود راکت موشک می‏باشد که باعث افزایش برد و سرعت موشک شده است. همچنین سامانهء جدید DSU-28/B که جهت کشف و شناسایی اهداف به کار می‎رود، از یک فیوز مقاوم در برابر اخلال الکترونیکی دشمن بهره می‎برد که این سامانه در برابر اهداف بسیار کوچک و کم ارع نیز حساس می‏باشد.

اولین نمونهء آزمایشی سری C به نام XAIM-54C به تاریخ آگوست 1979 تحویل نیروی دریایی ایالات متحده شد. پس از انجام آزمایشات با XAIM-54C، تولید فونیکس نوع C به سال 1982 کلید خورد. اولین سری از موشکهای عملیاتی AIM-54C، به سال 1986 در دسترس قرار گرفتند. انواع تمرینی این موشک شامل ATM-54C جهت تمرین شلیک، CATM-54C جهت تمرین هدفیابی و قفل بر روی آن، و AEM-54C مجهز به فاصله‏یاب الکترونیکی بسیار دقیق جهت منظورهای آزمایشی ساخته شدند. اما نوع DATM-54C هیچگاه ساخته نشد، زیرا همان نوع DATM-54A به منظور تمرین حمل و نقل AIM54C جهت پرسنل زمینی کفایت می‏کرد.


AIM-54C در حال نصب بر روی جنگندهء F-14D نیروی دریایی




[size=142]AIM-54 ECCM / Sealed
AIM-54C در طول دوران تولید، بارها مورد ارتقاء و بهبود قرار گرفت. اندکی پس از آغاز تولید، سرجنگی نوع MK 82 با نوع جدیدتر WDU-29/B که درون محفظهء WAU-16/B یا WAU-20/B قرار می‏گرفت، جایگزین گشت. WDU/20/B حدود 20 تا 25 درصد تاثیر بیشتری در جهت انهدام هدف، بر جای می‏گذاشت. بهبود دیگر، افزودن یک خنثاکنندهء دمای درون (خنک کننده) موشک بود که اف14 را از حمل مایع مخصوص خنک‏کنندگی در حین پرواز، بی‏نیاز می‎کرد. موشکهایی که دارای چنین خصیصه‏ای باشند، اولین بار به سال 1986 تحویل نیروی دریایی گشتند و از آنها با نام Sealed یا گاهی اوقات + AIM-54C یاد می‏شود.

در طول مدت تولید فونیکس، قابلیت ECCM مدام دچار پیشرفت و بهینه سازی شده است. موشکهای Sealed و AIM-54C که دارای ECCM بهبود یافته می‏باشند، در نیروی دریایی ایالات متحده به نام‏های AIM-54C ECCM / Sealed شناخته می‎شوند. این نوع از فونیکس، به سال 1988 رسمن در اختیار نیروی دریایی قرار گرفت. هدایت‏پذیری و سطوح کنترلی موشک نوع ECCM/Sealed جداگانه و با اسامی WGU-17/B و WCU-12/B معرفی شده‏اند. در این موشکها، از محفظه‏های سرجنگی WAU-19/B و WAU-21/B استفاده شده است. بهبود دیگر، افزودن یک حافظهء قابل برنامه‏ریزی و نرم‏افزار جدید جهت پردازشگر سیگنال بود.

هنگامی که تولید AIM-54 در اوئل دههء 1990 متوقف شد، بیش از 5000 موشک AIM-54 از تمامی گونه‏ها ساخته شده بود، که حدود نیمی از این تعداد، AIM-54C بود؛ همچنین آنچه از موجودی AIM-54A باقی مانده بود، روانهء انبارهای نیروی دریایی شد.


[size=142]پاپان کار فونیکس
از آنجا که فونیکس تنها توسط جنگندهء شکاری F-14 Tomcat قابل استفاده می‏باشد، این موشک قرار بود تا زمانی که اف14 در خدمت است، همچنان به حیات خود ادامه دهد. طبق برنامه‏ریزی انجام شده، قرار شده بود که اف14 تا اول سال 2007 از رده خارج شود؛ با این حال نیروی دریایی طی بیانیه‏ای به تاریخ 30 سپتامبر 2004 رسمن اعلام کرد که موشک AIM-54 Phoenix را از خدمت خارج کرده است.

موشک AIM-54 در اصل برای رهگیری و منهدم کردن بمب‏افکن‏‎های استراتژیک شوروی و تهدیدات آنها علیه ناوگان نیروی دریایی ایالات متحده ساخته شده بود و امروزه دیگر چنین تهدیدی برای ناوگان نیروی دریایی وجود ندارد. اگرچه به لحاظ تئوری، فونیکس بر علیه موشکهای ضدکشتی که دارای سرعت بالا و ارتفاع پروازی کم هستند، می‏توانست به کار گرفته شود، اما امروزه، سلاح‏های موثری غیر از فونیکس برای این امر وجود دارند.

امروزه، هیج برنامه‏ای برای ساخت موشکی با قابلیتها و توان مشابه به جای فونیکس وجود ندارد. با از رده خارج شدن ترکیب جنگنده‏های F-14 و موشکهای AIM-54، وظیفهء دفاع هوایی بر عهدهء جنگنده‏های F/A-18E/F Super Hornet می‏باشد که قرار است به زودی به موشکهای میان برد IM-120C/D AMRAAM تجهیز شوند.

su-47

شرکت هواپیمایی سوخوی روسیه هواپیمای جنگنده ازمایشی سوخوی 47 را با بال متمایل به جلو در نمایشگاه ماک 2009 مسکو به نمایش گذاشت.  سوخوی 47 غالبا با عنوان نمونه اولیه جنگنده های نسل پنجم روسیه یاد می شود.
















F-14 TOMCAT


The Grumman F-14 Tomcat is a supersonic, twin-engine, two-seat, variable-sweep wing aircraft. The F-14 was the United States Navy's primary maritime air superiority fighter, fleet defense interceptor and tactical reconnaissance platform from 1974 to 2006. It later performed precision strike missions once it was integrated with the Low Altitude Navigation and Targeting Infrared for Night LANTIRN system.[1] The F-14 was developed after the collapse of the F-111B project, and was the first of the American teen-series fighters which were designed incorporating the experience of air combat against MiGs during the Vietnam War.

It entered service in 1974 with the U.S. Navy, replacing the F-4 Phantom II. It was later exported to the former Imperial Iranian Air Force in 1976, during a time when the US had good diplomatic relations with Iran. It was retired from the active U.S. Navy fleet on 22 September 2006, having been replaced by the F/A-18E/F Super Hornet.[2] As of 2008, it remains in service only with the Islamic Republic of Iran Air Force

RoleInterceptor/multirole fighter aircraft
ManufacturerGrumman
First flight21 December 1970
IntroductionSeptember 1974
RetiredUS Navy: 22 September 2006
StatusActive service with Iran
Retired from US service
Primary usersUnited States Navy (historical)
Islamic Republic of Iran Air Force
Number built712
Unit costUS$38 million in 1998
 

all from wikipedia for more see http://en.wikipedia.org/wiki/F-14_Tomcat 

 

مقایسه دو رقیب بی همتا 





بدون شک قدرت رهگیری نیروی هوایی است که به عنوان نخستین نیروی دفاعی هر کشوری در مقابل تهدید های هوایی دشمنان عمل می کند. اگر این قدرت رهگیری از توان بالقوه ای برخوردار بوده و بتواند با کمک خلبانان کارآزموده اولین تهاجم دشمن را به خوبی دفع نماید، باید مطمئن بود که دشمن فکر حمله از راه نیروی هوایی اش را فراموش خواهد کرد و برعکس این قضیه هم صادق است. در طول تاریخ هوانوردی، هواپیماهای جنگنده رهگیر همیشه از مهم ترین بخش های نیروی هوایی هر کشور بوده اند و قدرت آن ها به منزله قدرت کل نیروی هوایی آن کشور است. در مقاله زیر به بررسی توانایی های عملیاتی دو فروند از به نام ترین و مخوف ترین جنگنده رهگیر های جهان، هواپیماهای F-14 Tomcat و MiG-31 Foxhound پرداخته و قابلیت های این دو جنگنده را با یکدیگر مقایسه خواهیم کرد:

تاریخچه جنگنده F-14 Tomcat



هواپیمای رهگیر F-14D سوپر تامکت، نمای جانبی



************************************************** ******
تاریخچه جنگنده MiG-31 Foxhound


اعلام آغاز به کار ساخت بمب افکن دوربرد و مافوق صوت XB-70 توسط آمریکا باعث بروز سر و صداهای بسیاری در شوروی سابق شد. ظاهراً همه حرف ها و احادیث حکایت از آن داشت که در آن زمان شوروی فاقد جنگنده رهگیری برای مقابله با بمب افکن عجیب و غریب آمریکا بود و این برای شوروی چیزی کمتر از یک فاجعه نبود. شرکت هواپیماسازی میکویان گورویچ به سرعت دست به کار شد و طرح جنگنده ای با سرعت بسیار زیاد و سقف پرواز بالا را به مقامات شوروی تسلیم کرد. این طرح بعد ها میگ MiG-25 با لقب Foxbat شناخته شد. فاکس بت جنگنده ای بزرگ و درشت اندام بود، موتورهای به مراتب بزرگتری نسبت به جنگنده های هم عصر خود داشت، بسیار سریع پرواز می کرد و گاه سرعت این جنگنده به 3 ماخ هم می رسید و ارتفاع پرواز آن بیش از 20 کیلومتر بود و ظاهراً چیزی از سرعت آن کم نداشت. اما میگ MiG-25 ضعفهای بسیای هم داشت. برای مثال قدرت مانورپذیری آن به طرز وحشتناکی ناچیز بود، رادار آن بسیار ناکارآمد بود و دریک کلام، این هواپیمایی نبود که از پس رهگیری هواپیماهایی مثل B-70 یا SR-71 بر بیاید. با این که میگ MiG-25 هرگز هواپیمایی نبود که بتواند چنان تهدید عمده ای برای آمریکا به وجود آورد، اما ترسناک ترین جنگنده برای خلبانان آمریکایی همین میگ MiG-25 بود. تا اینکه در سال 1976 یک فروند میگ MiG-25 نیروی هوایی شوروی به خلبانی ویکتور بلنکو در ژاپن به زمین نشست. هواپیمای فاکس بت به دست آمریکاییها افتاد و رازهای آن در مدت کمی بر ملا شد و دیگر واهمه ای برای خلبانان آمریکایی از این جنگنده باقی نگذاشت.



هواپیمای رهگیر میگ MiG-25، نمای جانبی



پس از آشکار شدن توانایی های میگ MiG-25 برای غربیها، روس ها به فکر ساخت جنگنده ای بر پایه ی فاکس بت منتها با توانایی های کاملاً غیر قابل مقایسه با این جنگنده افتادند. البته ویکتور بلنکو پیشتر خبر از طراحی جنگنده ای کاملاً جدید و به روز با نام سوپر فاکس بت داده بود. نتیجه هواپیمای آزمایشی Ye-155MP بود که برای نخستین بار در سال 1975به پرواز درآمد. این پرنده نام MiG-31 را با لقب Foxhound به معنای سگ شکاری به خود اختصاص داد. فاکس هاوند در یک نگاه بسیار شبیه به میگ 25 بود، اما بزرگتر و مستحکم تر از فاکس بت بود. این جنگنده با اینکه بر پایه فاکس بت ساخته شده بود، اما هواپیمایی بسیار مدرن و البته قابل اطمینان بود. به کار بردن مقادیر بیشتری تیتانیوم و آلومینیوم در سازه این هواپیما باعث توانایی تحمل شتاب G بیشتر شده بود و موتورهای جدید توربوفن با مصرف کمتر، برد بیشتر هواپیما را تضمین می کردند. همچنین تسلیحات جدید و رادار قدرتمند از میگ MiG-31 یک رهگیر تمام عیار ساخته بود.


************************************************** ****
گربه نر آمریکایی به نبرد سگ شکاری روسی می رود!


در شرایط حال، به نظر می رسد قدرتمند ترین و مقتدر ترین رهگیرهای حال حاضر جهان، هواپیماهای F-14 و MiG-31 باشند. از این جهت که این دو جنگنده همیشه در مباحث مختلف مقابل یکدیگر قرار گرفته اند و خواه یا ناخواه به عنوان رقبای سرسخت یکدیگر به شمار می روند، مقایسه فنی این دو هواپیما خالی از لطف نخواهد بود. در این مقایسه، فاکتورهای مختلف و موارد گوناگون بین هر دو جنگنده سنجیده شده و نسبت به یکدیگر مقایسه می شوند. در هر بخش، ده امتیاز در نظر گرفته شده است. هر چه جنگنده مورد نظر امتیاز بالاتری کسب نماید، به منزله برتری آن جنگنده در داشتن شرایط فاکتور مقایسه است. حال به مقایسه فنی دو جنگنده می پردازیم و سعی خواهیم کرد که حتی الامکان بیشتر عوامل و فاکتور ها برای مقایسه در نظر گرفته شوند تا مقایسه هرچه بیشتر نمایانگر محاسن و معایب دو جنگنده نسبت به یکدیگر باشد:


ابعاد و خصوصیات ظاهری- Dimensions and Appearance Sepcs:


دو هواپیمای MiG-31 فاکس هاوند و F-14 تامکت هر دو از کلاس هواپیماهای جنگنده بزرگ و سنگین وزن هستند. فاکس هاوند طولی حدود 21 متر و دهنه بالی حدود 14 متر دارد. در مقابل تامکت طولی برابر با 19 متر و فاصله دو سر بالی در حدود 19.5 متر در حالت باز و 11.5 متر در حالت بسته دارد. هر دو هواپیما برای حفظ پایداری طولی از سکان های عمودی دو قلو استفاده می کنند. F-14 مجهز به سیستم بال های متغیر است در حالی که فاکس هاوند فاقد چنین سیستمی است. ترمزهای هوایی فاکس هاوند در زیر ورودی موتورها قرار دارند و به صورت دوتایی به سمت پایین باز می شوند و ترمزهای تامکت که به بال پروانه ای مشهورند، در فاصله بین دو موتور در قسمت عقب هواپیما واقع شده اند و به صورت دوتایی، یکی به سمت بالا و یکی به سمت پایین باز می شوند. ارابه های فرود دماغه دو هواپیما مشابه است اما ارابه های فرود اصلی فاکس هاوند به صورت دو چرخ پشت سر هم قرار گرفته اند در حالی که در تامکت دو چرخ هر ارابه اصلی کنار هم نصب شده اند. تامکت دارای هشت پایلون نصب تسلیحات-شش عدد در زیز بدنه و در تونل بین موتورها و دو عدد در زیر ریشه بالهاست. فاکس هاوند نیز دارای هشت مقر نصب تسلیحات- چهار عدد زیر بدنه و چهار عدد زیر بال هاست. بدنه ی هر دو هواپیما به حالتی طراحی شده است که بتواند در ایجاد نیروی برای بیشتر دخالت نماید. فاصله بین موتورها در تامکت بسیار زیاد و در فاکس هاوند بسیار کم است و کلاً حجم ورودی ها و خروجی های فاکس هاوند بیشتر است. این بخش فقط برای آشنایی با خصوصیات ظاهری دو جنگنده آورده شده و تاثیری در امتیاز دهی مقایسه ندارد.




MiG-31A از مدل های اولیه فاکس هاوند مجهز به چهار موشک R-33


************************************************


*حداکثر سرعت-Maximum Speed:


یکی از مورد توجه ترین مشخصه های هواپیماهای جنگنده، سرعت فوق العاده بالای آن هاست که به کمک آن جنگنده ها می توانند به سرعت وارد میدان نبرد شده، در کمترین زمان ممکن درگیر شوند و بتوانند به موقع صحنه نبرد را ترک نمایند. مسئله بالاترین سرعت ممکن چه برای جنگنده-رهگیر ها چه برای جنگنده-بمب افکن ها اهمیت ویژه ای دارد، چرا که جنگنده رهگیر باید بتواند به موقع به جنگنده های متخاصم رسیده و با آن ها وارد نبرد شود و یک جنگنده-بمب افکن نیز باید بتواند پس از بمباران برای فرار از دست رهگیر های دشمن به سرعت خاک کشور دشمن را ترک گوید. برادر بزرگ میگ MiG-31، یعنی MiG-25 سرعترین هواپیمای عملیاتی جهان است و این رکورد هنوز هم که هنوز است برای فاکس بت حفظ شده است. ظاهراً سرعت زیاد از فاکس بت برای فاکس هاوند به ارث رسیده است چرا که این جنگنده به مدد موتورهای نیرومندش می تواند تا 2.83 ماخ در ارتفاعات سرعت بگیرد. MiG-31 در ارتفاع پایین می تواند به سرعت 1.23 ماخ نیز برسد. در مقابل، F-14 در ارتفاعات می تواند به سرعت 2.37 ماخ رسیده و در ارتفاع پایین نیز سرعت این هواپیما تا 1.2 ماخ بالا می رود. همان گونه که معلوم است، در این مورد مقایسه تامکت مغلوب سرعت بالای فاکس هاوند می شود. MiG-31 از ده امتیاز این مقایسه ده امتیاز کامل و تامکت از ده امتیاز هشت امتیاز دریافت می کند.


************************************************** **


*سقف پرواز خدمتی-Service Ceilling: ]
اهمیت سقف پرواز خدمتی از آن جهت است که هواپیمای جنگنده بتواند در ارتفاعی پرواز کند که مصرف سوخت کمتر شده در نتیجه برد هواپیما بیشتر شود. با افزایش ارتفاع، تراکم مولکول های هوا به شدت کم شده و مقاومت کمتری از سوی هوا بر هواپیما اعمال می شود. مقاومت کمتر به معنای امکان اعمال قدرت کمتر موتور و در نتیجه کاهش مصرف سوخت است. همچنین، موتورهای جت امروز بهترین کارائی خود را در ارتفاعات بالا به نمایش می گذارند. گاهی اوقات، در نبردهای تن به تن هواپیماهای جنگنده برای فرار از دست حریفانشان به ارتفاعات بالاتری که هواپیمای دشمن توانایی دستیابی به آن را ندارند صعود می کنند و بدین صورت هر چند برای مدت کوتاه، ولی خود را از مهلکه نجات می دهند. میگ MiG-25 در یک پرواز به یاد ماندنی سقف پرواز مطلق هواپیماهای جنگنده جهان را شکسته و به ارتفاع 37 کیلومتری زمین صعود کرد. باز هم، قدرت ارتفاع گیری بالا در MiG-31 هم وجود دارد. فاکس هاوند می تواند به ارتفاع 20600 متری زمین دست پیدا کند در حالی که تامکت می تواند تنها تا ارتفاع 17300 متری اوج بگیرد. در این مورد مقایسه باز هم برگ برنده با MiG-31 است و فاکس هاوند از ده امتیاز نه امتیاز و تامکت از ده امتیاز هفت امتیاز کسب می کند.


هواپیمای F-14 تامکت در حال سوختگیری هوایی


************************************************** *****

[size=18]*برد گذری و عملیاتی-Ferry and Combat Range:

یکی از مهم ترین معیار ها و ویژگی های هواپیماهای نظامی و غیر نظامی برد این گونه هواپیماهاست. برد یک هواپیما عبارتست از میزان مسافتی که یک هواپیما می تواند طی کند. البته طی مسافت تحت شرایط مختلفی امکان پذیر است که از این جهت ما به دو دسته برد عملیاتی و برد گذری اشاره می کنیم. برد عملیاتی به میزان مسافت قابل طی شدن توسط هواپیمایی گفته می شود که می تواند با تسلیحات کامل و تانک های سوخت پر آن مسیر را طی نماید. این مقدار معمولاً نصف حساب می شود چرا که هواپیماهای نظامی نمی توانند در خاک دشمن فرود بیایند و مجبورند حداقل از توانایی طی کردن مسافت رفت برای طی کردن مسافت برگشت برخوردار باشند. اما برد گذری به میزان مسافتی گفته می شود که هواپیما می تواند بدون هیچ گونه تسلیحاتی و با تانک های سوخت پر در بهینه ترین سرعت و ارتفاع طی نماید که همیشه این میزان برد از برد عملیاتی بیشتر است. هواپیمایی با برد زیاد می تواند بدون ترس از اتمام سوخت به عملیات بپردازد و با خیال آسوده به پایگاه خود بازگردد. هواپیمای MiG-31 دارای برد گذری 3250 کیلومتر و برد عملیاتی 750 کیلومتر و هواپیمای F-14 دارای برد گذری 3200 کیلومتر و برد عملیاتی 920 کیلومتر است. هر دو هواپیما به دلیل استفاده از موتورهای توربوفن با ضریب کنارگذر پایین برد نسبتاً زیادی دارند. هم هواپیمای MiG-31 و هم F-14 قابلیت سوختگیری هوایی دارند که در صورت انجام آن برد آن ها تا دو برابر می تواند افزایش یابد. این دو هواپیما از نظر برد بسیار مشابه هم هستند، اما برد عملیاتی بیشتر تامکت باعث پیش افتادن این جنگنده می شود. در این مقایسه، تامکت با دریافت نه امتیاز از ده امتیاز بالاتر از فاکس هاوند با دریافت هشت امتیاز از ده امتیاز قرار می گیرد.


*موتورها یا پیشرانه ها-Propulsion System:

از اصلی ترین بخش های تشکیل دهنده هر هواپیمایی قسمت پیشرانش یا موتورهای آن هواپیماست. داشتن عمر خدمتی بالا، تطبیق با انواع شرایط پروازی، نسبت قدرت به وزن بالا، مصرف سوخت کم، TBO بالا، سر و صدای کم، عدم به جاگذاری خط دود در آسمان و واکنش سریع به تغییرات قدرت همه از مشخصه های یک موتور جت ایده آل هستند. میگ MiG-31 در مدل های اولیه از موتور R-15BD-300 ساخت تومانسکی با قدرت نزدیک به 24000 پاوند استفاده می کرد. مدل A جنگنده F-14 تامکت نیز از موتور TF-30-P412/414A با قدرت 20000 پاوند بهره می برد. اگر ماکزیمم وزن تیک آف دو جنگنده با توجه به قدرت موتورها مقایسه شود-MiG-31 با بیشترین وزن 41 تن و F-14 با بیشترین وزن 31 تن- مشاهده می شود که نسبت قدرت به وزن هواپیمای تامکت مدل A بیشتر است و از این نظر تامکت جلوتر از فاکس هاوند قرار می گیرد. اما در مدل های بعدی، MiG-31 مجهز به موتورهای توربوفن D-30F6 ساخت سولوویف با قدرت 34170 پوند و F-14A+/B/D به موتورهای توربوفن GE-F110-400 ساخت جنرال الکتریک با قدرت 27000 پوند شدند. اگر مقایسه قدرت بر وزن بین آخرین مدل های فاکس هاوند و تامکت صورت بگیرد، می بینیم که فاکس هاوند با اختلاف بسیار کمی تامکت را پشت سر می گذارد که می توان این اختلاف را نادیده گرفت و دو جنگنده را از این لحاظ در یک سطح فرض کرد. ورودی ها و خروجی های موتورهای فاکس هاوند بسیار بزرگ هستند و حجم موتورهای این هواپیما به طور کلی از موتورهای هواپیماهای مشابه بیشتر است. سر و صدای موتورهای تامکت بسیار کمتر از موتورهای فاکس هاوند است اما چه مدل های اولیه فاکس هاوند چه تامکت دارای مشکل به جا گذاشتن خط دود در آسمان هستند. در این مورد مقایسه دو جنگنده در یک سطح قرار می گیرند و از ده امتیاز، نه امتیاز به هریک از جنگنده ها تعلق می گیرد.


خروجی های موتورهای عظیم الجثه MiG-31BM
************************************************** *********************

*مانورپذیری-Maneuverability:

در نبردهای داگفایت یا جنگ های هوایی بسیار نزدیک که پر از تعقیب و گریز های هواپیماهای جنگنده به دنبال هم است تعیین کننده ترین عامل موفقیت یک هواپیما می تواند مانورپذیری آن باشد. شعاع دورزدن کوچکتر، سرعت دورزدن بیشتر، تحمل شتاب جی بیشتر و سرعت استال کمتر از عوامل تاثیر گذار در مانورپذیری یک جنگنده هستند. هر دو هواپیمای مورد بحث ما هواپیماهایی سنگین وزن، بزرگ و تنبل هستند و مانورپذیری آن چنانی در حد اعلاء ندارند. از هواپیمای MiG-31 که از بدنه پایه MiG-25 به عنوان یکی از مانورناپذیرترین جنگنده های جهان استفاده می کند باید مانورپذیری در حد یک هواپیمای مسافربری را از آن انتظار داشت! اما هواپیمای F-14 به مدد استفاده از سیستم سنگین و گرانقیمت بال های متغیر و بالچه های جانبی دارای مانورپذیری به مراتب بهتری است. فاکس هاوند می تواند تا 6 جی نیروی شتاب گرانشی زمین را تحمل کند و این در حالیست که تامکت به راحتی تا 9 جی شتاب جاذبه را تحمل می نماید. تامکت بر خلاف فاکس هاوند مشکلی برای پرواز در سرعت های پایین و ارتفاع پایین ندارد اما فاکس هاوند به طور عمده در این سرعت ها کمی ناپایدار است. سرعت صعود تامکت به ارتفاعات در حدود 9400 متر بر دقیقه است در حالی که سرعت صعود MiG-31 برابر 12400 متر بر دقیقه است که فاکس هاوند این مسئله را مدیون موتورهای قدرتمندش است. F-14 قادر است با استفاده از حالت بال های کاملاً باز با سرعت 230 کیلومتر بر ساعت تیک آف کند، در حالی که MiG-31 برای تیک آف باید تا حدود 290 الی 300 کیلومتر بر ساعت سرعت بگیرد. به طور کلی در مانورپذیری و مشخصه های آیرودینامیکی تامکت یک سر و گردن از فاکس هاوند بالاتر است. تامکت 8 امتیاز و فاکس هاوند 6 امتیاز از ده امتیاز این مقایسه را دریافت می کند.

************************************************** ************
*وضعیت دید و کاکپیت-Cockpit View:

با وجود پیشرفت سیستم های راداری و شناسایی تا سطحی که باور آن نیز مشکل است، اما یک قاعده کلی وجود دارد که می گوید: «خلبان همیشه به چشمان خود بیشتر اعتماد دارد تا تجهیزاتی که برای استفاده وی گذاشته شده است.» به همین دلیل وضعیت دید خلبان تاثیر بسیار زیادی در عملکرد وی دارد. اهمیت این مسئله در نبردهای هوایی نزدیک و نیاز به آگاهی بصری از وضعیت دشمن معلوم می شود. در هواپیمای MiG-31 همانند MiG-25 خلبان عمیقاً در داخل کاکپیت قرار می گیرد و دید بسیار محدود است. این وضعیت کاکپیت فاکس هاوند بیشتر به هواپیماهای شناسایی شبیه است تا یک هواپیمای رهگیر و هنوز هم این یکی از نقایص عمده MiG-31 محسوب می شود. اما دید در هواپیمای تامکت در حدی قابل قبول بوده و خلبان به خوبی کنترل اطراف خویش را در دست دارد. با اینکه MiG-31 حدود 5 تا 7 سال پس از تامکت به پرواز در آمده، اما کاکپیت این هواپیما از تجهیزات آنالوگ بیشتری نسبت به تامکت برخوردار است. دو سرنشینه بودن هر دو هواپیما امکان استفاده از این هواپیماها به عنوان هواپیماهای آموزشی بدون کم ترین تغییری را می دهد. در هواپیماهای MiG-31 و F-14 یک مجموعه ساده از کنترل های پرواز و پریسکوپ های جمع شونده وجود دارد تا در شرایط اضطراری خلبان عقب قادر به فرود آوردن هواپیما باشد. هر دو هواپیما مجهز به سیستم نمایشگر سربالا یا HUD برای نمایش اطلاعات پروازی در جلوی چشمان خلبان هستند. در این مقایسه نیز تامکت با دریافت نه امتیاز از ده امتیاز بالاتر از فاکس هاوند با دریافت هفت امتیاز از ده امتیاز قرار می گیرد.



سمت راست- کاکپیت خلبان F-14 سمت چپ- کاکپیت خلبان MiG-31

******************************************
*سیستم های راداری-RADAR Systems:

یکی از بزرگترین پیشرفت های علم هوانوردی اختراع رادار و به کارگیری آن در هواپیماهای نظامی به طور گسترده بود. با آشکار شدن اهمیت فوق العاده وجود سیستم های راداری، رادارهای شناسایی قدرتمندی در طی دوران مختلف برای هواپیماهای جنگنده ساخته شدند. به کمک رادار می توان بدون نیاز به دیدن هواپیماهای دشمن، آن ها را از فواصل دورتر شناسایی و خود را برای حمله به آن ها آماده کرد. هم هواپیمای MiG-31 و هم F-14 از سیستم های راداری بسیار قدرتمند و مشهوری برخوردارند که برای رهگیرهایی در این سطح ضروری به نظر می رسد. یکی از مهم ترین عواملی که نقش عمده ای را در به شهرت رساندن تامکت ایفا کرد رادار فوق پیشرفته-در زمان خود- AN/AWG-9 بود که با توانایی شناسایی 24 هدف همزمان و توانایی مورد هدف قرار دادن 6 عدد از آن ها به صورت همزمان تا سال ها از آن به عنوان بی نظیر ترین رادار نصب شده روی هواپیماهای جنگنده یاد می شد. این قضیه تا جایی پیش رفت که حتی در جنگ تحمیلی ایران-عراق، از رادار AWG-9 در قالب هواپیمای تامکت به عنوان مینی آواکس استفاده شد. این رادار توانایی اسکن شعاع 370 کیلومتری را داراست، مضاف بر اینکه اگر محدودیت اندازه آنتن این رادار نبود، AWG-9 قادر به اسکن شعاع 700 کیلومتری نیز می باشد. این رادار بعد ها در هواپیمای F-14D ارتقا یافته و کاملاً دیجیتالی شد و قابلیت ایجاد دیتالینک در آن تعبیه گشت و از آن زمان به بعد این مدل از رادار، AN/APG-71 نامیده شد.اما در آن سوی قضیه، میگ MiG-31 قرار دارد که رادار این جنگنده نیز غوغایی در عرصه رادارهای پیشرفته ایجاد کرده است. رادار ملقب به «زاسلون» با کد SBI-16 که در مدل های قدیمیتر MiG-31 به کار رفته است توانایی اسکن فضای 200 کیلومتری اطراف خود را دارد و قادر است 10 هدف را به طور همزمان در نظر گرفته و به چهار عدد آن ها شلیک نماید. در مدل MiG-31BM همین رادار دچار تغییرات و بهبود هایی گردید و پس از آن با نام Zaslon-M یا کد S-800 شناخته شد. این رادار توانایی هایی مشابه AN/APG-71 دارد، قادر است فضای 400 کیلومتری اطراف اسکن کرده، 24 هدف را همزمان شناسایی نموده و به 6 عدد آنان حمله نماید. گفته می شود که این رادار به حدی قدرتمند است که حتی می تواند جنگنده های خفاکار یا Stealth را نیز شناسایی کند. MiG-31 در حقیقت نخستین هواپیمایی بود که قابلیت نگاه به پایین-شلیک به پایین واقعی داشت. رادار این هواپیما حتی به اهدافی که در پشت سر هواپیما قرار دارند نیز حساس است. بسیاری بر این عقیده اند که رادار زاسلون از روی نمونه های رادار AN/AWG-9 ساخته شده است و تکنولوژی آن مشابه تکنولوژی همان رادار است. در این مقایسه، ظاهراً دو جنگنده تقریباً در یک سطح قرار دارند و هر دو هواپیما از ده امتیاز این مرحله، نه امتیاز دریافت می کنند.



هواپیمای MiG-31BM در حال تاکسی و مجهز به دو موشک آکرید و چهار موشک آموس


*تسلیحات قابل حمل- Armament:

توانایی ها و ویژگی های هواپیماهای جنگنده یک طرف، تسلیحات قابل حمل آن ها یک طرف. چرا؟ پاسخ معلوم است. یک هواپیمای جنگنده با تمام توانایی هایش سعی در درست هدایت کردن تسلیحات به سمت دشمن و تاثیرگذاری آن تسلیحات به بیشترین حد و وارد آوردن بیشترین ضربه بر پیکره نظامی دشمن دارد. یک هواپیمای جنگنده قدرتمند بدون تسلیحات هیچ است و بیشتر به یک هواپیمای مسافربری می ماند که یک یا دو مسافر را به گردش می برد. هواپیماهای رهگیر بیشتر از هر اسلحه ای به موشک های هوا به هوای قدرتمند، کاری و دقیق احتیاج دارند. هواپیمای F-14 تامکت مجهز به سیستم موشکی دوربرد فینیکس، موشک نزدیک برد سایدوایندر و موشک های میان برد اسپارو و در برخی نمونه ها موشک های آمرام است. شاید به نام ترین موشک هوا به هوا همان موشک فینیکس AIM-54 باشد که تنها هواپیمای عملیاتی حمل کننده آن تامکت است. این موشک به تعداد شش فروند روی تامکت نصب شده و قابلیت رهگیری شش هدف در فاصله بیش از 160 کیلومتر را به صورت همزمان به این هواپیما می دهد. کلاهک جنگی این موشک بسیار قدرتمند است و حتی با منفجر شدن در کنار هواپیمای قربانی می تواند به نابودی هدف بینجامد. البته موشک های AIM-54 مدل C برد 160 کیلومتری دارند و موشک های مدل A تنها تا 120 کیلومتر قادر به رهگیری هدف می باشند. رادار این موشک از نوع هدف یاب فعال است و پس از شلیک شدن نیازی به هواپیمای مادر ندارد. موشک دیگر قابل حمل موشک سایدوایندر AIM-9 است که یکی از کاربرد ترین موشک های هوا به هواست. این موشک کوچک یک موشک حرارت یاب است و بردی کمتر از 10 کیلومتر دارد. موشک اسپارو AIM-7 نیز یک موشک هدایت راداری نیمه فعال است که بردی بین 30 تا 40 کیلومتر دارد. موشک AIM-120 آمرام نیز فقط در برخی موارد برای انجام تست روی تامکت نصب شد و در غیر این صورت استفاده انبوه نداشته است. از سوی دیگر MiG-31 با کلکسیونی از بهترین موشک های هوا به هوای روسی در انتظار گربه آمریکایی نشسته است. موشک های R-27 با برد 150 کیلومتر، R-33 با برد 160 کیلومتر، R-37 با برد بیش از 300 کیلومتر، R-40 با برد پنجاه کیلومتر، R-60 با برد 10 کیلومتر، R-73 با برد 30 کیلومتر و R-77 با برد 120 کیلومتر موشک های هوا به هوای قابل حمل توسط میگ MiG-31 هستند. در این میان، موشک های دوربرد بسیاری به چشم می خورند که برد آن ها از موشک فینیکس بیشتر است، اما تنها موشک های R-33 و R-37 در حد فینیکس شناخته شده اند. با توجه به تنوع موشک های هوا به هوای فاکس هاوند و برد بیشتر اکثر موشک های آن و قدرت انفجاری بالای برخی موشک های آن مانند آکرید R-40 این هواپیما از نظر قدرت رهگیری در سطح بالاتری نسبت به تامکت قرار می گیرد. در مورد توانایی های هوا به زمین فاکس هاوند باید گفت که در مدل BM این توانایی ها تقویت شده و این هواپیما می تواند موشک های هوا به زمین Kh-31P و Kh-58 را نیز حمل نماید. هواپیمای F-14 هم البته در مدل D قادر به حمل بمب های GBU-16 و موشک های AGM-88 HARM و AGM-84 SLAM می باشد. اصولاً این دو جنگنده رهگیر برای حملات هوا به زمین ساخته نشده اند و توانایی کنونی آن ها هم برای انجام این گونه حملات در اثر نیازها و توانمندی های این جنگنده ها برای انجام حتی این گونه حملات به وجود آمده است. از نظر تسلیحات قابل حمل، فاکس هاوند از ده امتیاز موفق به کسب هر ده امتیاز کامل شده و تامکت تنها موفق به دریافت هفت امتیاز می گردد و بدین ترتیب MiG-31BM در رتبه بالاتری نسبت به F-14D قرار می گیرد.


نمایی زیبا از یک فروند F-14A پارک شده در پایگاه
************************************************** ***
*سیستم های دیگر-Other Systems:

در بعضی مدل های میگ MiG-25 و خصوصاً مدل های شناسایی دوربین هایی برای عملیات شناسایی نیز وجود داشت. وجود یک چنین دوربین هایی یا سنسور های احتمالی در هواپیمای MiG-31 هنوز معلوم نیست. در مقابل، تامکت از نظر سیستم های جانبی دیگر مقام بالاتری دارد، چرا که این جنگنده به راحتی می تواند تبدیل به یک هواپیمای شناسایی کامل شود و این کار با نصب سیستم TARPS-Tactical Airborne Reconnaisance Pod System امکان پذیر می شود. همچنین سیستم ناوبری و هدف گیری شبانه LANTIRN-Low Altitude Night Targetting and Infra Red Navigation توانایی های هوا به زمین این جنگنده بازهم افزایش می یابد. هر دو هواپیما مجهز به سیستم اسکن مادون قرمز حرارتی هواپیماهای دشمن یا IRST-Infra Red Search and Track هستند، مضاف بر این که F-14 به سیستم دیگری مشابه IRST با نام FLIR-Front Looking Infra Red نیز مجهز است. در این مورد مقایسه تامکت از ده امتیاز نه امتیاز را دریافت کرده و فاکس هاوند هم از ده امتیاز هفت امتیاز را دریافت می کند و بدین ترتیب در این قسمت MiG-31 مغلوب توانایی الکترونیکی تامکت می شود.

************************************************** **
*قابلیت خفاکاری- Stealth Capability:

قابلیت خفاکاری که از خصوصیات جنگنده های نسل پنجم است، با استفاده از مواد مخصوص جاذب راداری و طراحی ویژه بدنه هواپیما مانع تشخیص این گونه هواپیماها به وسیله رادار می شود. جنگنده های مورد مقایسه این بحث از نسل چهارم جنگنده ها هستند و در هیچ یک قابلیت های خفاکاری دیده نمی شود. امتیاز هر دو جنگنده از این بخش از ده امتیاز صفر امتیاز است.

************************************************** *****
*هزینه های خرید و نگهداری- Purchase and Maintenance Costs:

یکی از عواملی که ممکن است کشوری را به خرید یا عدم خرید یک جنگنده ترغیب و تشویق نماید، قیمت جنگنده و البته هزینه های نگهداری آن است. هواپیمای MiG-31BM چهل میلیون دلار قیمت دارد و تامکت های F-14D دارای قیمتی برابر با سی و هشت میلیون دلار می باشند. تفاوت قیمت خرید دو جنگنده تقریباً نسبت به کل قیمت ناچیز است، اما از قرار معلوم هزینه نگهداری تامکت بسیار بیشتر از هزینه های نگهداری MiG-31 است. ظاهراً دلیل نیروی دریایی آمریکا برای بازنشسته کردن این جنگنده پیشرفته نیز همین سرسام آور بودن هزینه های نگهداری آن بوده است. از این لحاظ، تامکت در رتبه پایین تری نسبت به فاکس هاوند قرار می گیرد. F-14 از ده امتیاز هفت امتیاز و MiG-31 از ده امتیاز نه امتیاز دریافت می کند.



هواپیمای MiG-31BM در نمایشگاه هوایی




نماهای شماتیک دو جنگنده F-14 تامکت و MiG-31 فاکس هاوند

************************************************** *

نتیجه گیری کلی مقایسه


همانطور که از نظرتان گذشت، در هر بخش امتیازات مربوطه با توجه به قابلیت های هر جنگنده به آن ها اعطا شد. جمع کلی امتیازات برابر با 84 امتیاز از 110 امتیاز برای MiG-31 فاکس هاوند و 82 امتیاز از 110 امتیاز برای F-14 تامکت است. در این مقایسه از نظر نتیجه کلی، میگ MiG-31 در رده بالاتری نسبت به F-14 تامکت قرار می گیرد و این بدین معنیست که فاکس هاوند در کل می تواند جنگنده-رهگیری موثرتر، ارزان قیمت تر و مجهزتر نسبت به تامکت برای نیروی هوایی کشورهای مختلف باشد و در عین حال از پشتیبانی قطعات یدکی و غیره تا سالیان سال بهره مند باشد. در ذیل جدول امتیازات هر بخش و کلیه امتیازات را از نظر می گذرانیم:



گربه ملوس نیروی دریایی آمریکا برای نخستین بار پرواز خود را در سال 1970 انجام داد. تامکت به عنوان جانشینی برای فانتوم روی عرشه ناوهای هواپیمابر آمده بود تا به همه ثابت کند که افسانه ای ها تکرار هم می شوند. این هواپیما مجهز به سیستم های راداری بسیار قدرتمند و یک سیستم تسلیحاتی بی نظیر در زمان خود به نام فینیکس بود که شهرت عجیبی را برای این جنگنده ساخت گرومن به ارمغان آورد. همین آوازه باعث شد که توجه ایران به سمت این جنگنده جلب شده و تعداد 79 فروند از این جنگنده به نیروی هوایی آن زمان کشورمان تحویل شود. ساخت F-14 مقدمه ای شد برای احساس خطر شوروی در مقابل جنگنده جدید و طراحی نسل جدید جنگنده های روسی، مانند سوخو Su-27 و MiG-29 که هر دو با الهام از جنگنده F-14 ساخته شدند و شکل ظاهری آن ها مصداق این مدعاست. تامکت نقایص خود را به خوبی در سایه سیستم موشکی بی نظیرش پوشانده بود، اما یکی دو حادثه که منجر به سقوط تامکت گردید موجب آغاز تحقیقاتی برای اطلاع از علت سقوط شد که نتیجه، ضعف شدید موتورهای هواپیما برای چنین بدنه و سیستم های سنگین بود. سرانجام، تامکت های مدل A با موتورهای TF-30-P414A ساخت پرات اند ویتنی به تدریج با جنگنده های جدید تامکت +A، مدل B و در نهایت مدل D یا سوپر تامکت تعویض شدند. مدل های بعدی تامکت همگی از موتورهای قدرتمند GE-F110 ساخت جنرال الکتریک برای پرواز بهره می بردند. هر چند که حیات سی و شش ساله تامکت امسال-2006 ظاهراً با بازنشست کردن تامکت به پایان رسیده است، اما هنوز هم زمزمه هایی برای بازگشت این جنگنده به روی عرشه ناوها و حتی خدمت در نیروی هوایی شنیده می شود.